ماجرای عاشقانه کاظمی و مددی
ماجراهای کاظمی و مددی، نخستین وزیر رفاه و رئیس سازمان تأمین اجتماعی دولت احمدینژاد، مثل داستانهای جنایی ـ عاشقانه ادامه دارد. مددی درست سه ماه پس از ریاست بر سازمان تأمین اجتماعی، توسط کاظمی، وزیر رفاه برکنار شد، اما 24 ساعت بعد، با حکم مستقیم رئیسجمهور بر سر کار برگشت. تنشهای بین این دو نفر ادامه داشت تا اینکه کاظمی، چندی پیش از وزارت رفاه رفت و همه فکر کردند جایگاه مددی مستحکمتر از همیشه شده است، اما این داستان، پایانی عاشقانه داشت و چند هفته پس از رفتن کاظمی، مددی هم اعلام کرد که از منصب خود کناره میگیرد و عقل همیشه از فهمیدن کارهای عشق، معذور است!
پینوشت سردبیر: آقای «م.ف» ساعت خواب! مگر در همین «بازتاب» خودمان نخواندی که آقای مددی ماندنی شد؟!
دمکراسی آمریکایی
دکتر هوشنگ امیراحمدی در برنامه «مذهب، سیاست و جهانیسازی» که توسط دانشگاه برکلی برگزار شده بود، چند بار بر یک نکته طلایی دمکراسیخواهی تأکید کرد و گفت: «کسانی که به دنبال دمکراسی هستند، باید بدانند نمیتوانند به آن دست یابند، مگر با رابطه با آمریکا».
البته ایشان فراموش کرده چند مثال هم در این رابطه ارائه کند که ما جور ایشان را میکشیم. بعضی از کشورهایی که به واسطه رابطه با آمریکا به دمکراسی دست یافتهاند، اینها هستند: عربستان سعودی، مصر، کویت، آذربایجان و در رأس همه پاکستان! افغانستان و عراق هم بس که با آمریکا رابطهشان نزدیک شده، کم مانده است این روزها بزایند!
ورود خبرنگار ممنوع
ثمرات ورود هاشمی ثمره به وزارت کشور، زودتر از چیزی که انتظارش میرفت، آشکار شد. وزارت کشور اعلام کرد ثبتنام کاندیداهای مجلس خبرگان بدون حضور خبرنگاران انجام خواهد شد و علت این تصمیم را هم اینگونه اعلام کرده است که چون در شهرستانها ثبت نام کاندیداها در فرمانداریها انجام میشود و امکان حضور همه خبرنگارها در آنجا نیست، در نتیجه در راستای سیاست «عدالتمحوری» دولت، کلا نباید ثبت نام در حضور خبرنگارها انجام شود. این اقدام ارزشمند، باعث شد تا برای اولین بار پس از ورود شریعتمداری، «کیهان» با اصلاحطلبان در اعتراض به این تصمیم، همصدا شود. بسیاری از مطبوعات نوشتند که در سایر انتخابات، مثل شورای شهر هم همین مسئله وجود داشته و دارد. به این ترتیب، وزارت کشور به فکر چاره افتاد... و یافت! موسیپور معاون پارلمانی وزیر کشور دیروز اعلام کرد: ثبتنام کاندیداهای شورای شهر هم بدون حضور خبرنگارها انجام خواهد شد!
افتخاری برای رضازاده و همکاران
حسین رضازاده، وزنهبردار ایرانی و ده نفر از اعضای تیم ملی، مشترکا توانستند افتخار دیگری را برای جامعه ورزشی ایران به دست آورد. وظیفه رضازاده در این افتخارآفرینی، کسب سه عنوان طلا در یک ضرب، دو ضرب و مجموع بود و نقش دیگران، انجام دوپینگ و محرومیت از شرکت در مسابقات. چون در غیر این صورت تیم ایران با یازده وزنهبردار، سه مدال طلا به دست میآورد که چندان افتخارآمیز نبود، اما حالا با یک شرکتکننده، سه مدال طلا به دست آورده که خیلی افتخارآمیز است!
نقش مطبوعات در گرانیها
ایسنا گزارش کرد: اسکندری، وزیر جهاد سازندگی در پاسخ به خبرنگاران که از وی در مورد گرانیهای اخیر میپرسیدند، گفت: «مگر شما نماینده افکار عمومی هستید؟» و پس از آنکه خبرنگاران قسم خوردند که آنان فقط نماینده عمههایشان هستند، خیال جناب وزیر راحت شد و در مورد بخش مهمی از گرانیها افشاگری کرد.
بنا بر همین گزارش، اسکندری اعلام کرده است که مطبوعات در گرانیهای روزهای اول ماه رمضان، نقش مهمی داشتهاند و گفته است: «مطبوعات در گرانیهای روزهای اول ماه رمضان امسال، نقش داشتند، چون ما گوشت مرغ را به اندازه کافی عرضه و ذخیره کرده بودیم، اما مطبوعات مصرف گوشت گرم را توصیه میکردند». چه جالب! ما تا به حال فکر میکردیم مورد استفاده مطبوعات در تغذیه مردم، محدود به سبزی پیچیدن لای روزنامه بوده است، نگو مردم اول ماه رمضانها، به دستور مطبوعات غذا میپزند و میخورند. ای بابا! خوب زودتر میگفتید ما یک باری را از دوش دولت و وزارت جهاد کشاورزی برمیداشتیم، اما حالا هم دیر نشده. پس آهای ای ملت غیور! از این به بعد گوشت منجمد بخورید. آهای ملت غیور با شماییم ها. اوهوی... ملت جان!... بابا یه دقیقه گوش بگیرید... مگه با شما نیستم؟
دستانداز
1ـ یکی از خواص ذکر نکردن منبع خبری، این است که خوانندهها فکر میکنند این همه خبر و گزارش و تحلیل متعلق به ماست و اینطوری اعتبار روزنامه بالا میرود، اما آدم وقتی در این کار زیاد عجله بکند و مطلب سایت «بی.بی.سی» را آنقدر هول هولکی بچسباند توی صفحهاش که گزینه «برای نظر دادن اینجا را کلیک کنید» به شکل میانتیتر دربیاید، احتمالا اعتبار روزنامه کمتر از آنی که هست میشود و «اعتماد» خوانندهها را (اگر باشد البته) از دست میدهد.
لینک : رضازاده، مدیون دوپینگیها